جشن مهرگان
جشن مهرگان
جشن مهرگان
نويسنده :دکتر نوشيروان کيهاني زاده
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهرافزا اي نگار ماه چهر مهربان
مهرباني کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهرباني کن به روز مهر و جشن مهرگان
مسعود سعد سلمان
روزهاي ماه در ايران باستان نامهاي خاص داشتند و از جمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراين «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترين روز آيينهاي مهرگان بود. آيينهاي مهر (جشنهاي مهرگان) پس از نوروز، مهمترين عيد ملي ايرانيان بود. نوروز با بهار و شکوفه و نويد برکت آغاز مي شد و مهرگان به خاطر پايان رسيدن کار جمع آوري محصول و آغاز شش ماهه شبهاي طولاني تر و سرما.
مهرگان ويژه آيينهاي سپاسگزاري به درگاه خداوند که اين همه نعمت را به انسان ارزاني داشته و نيز استفاده از اين فرصت براي تحکيم دوستي ها، محبت ها و عواطف انساني بود. به نظر بسياري از مورخان، مهرگان آيين الزام ايرانيان به دوستي کردن و مهرورزيدن به يکديگر هم به شمار مي آيد. در گذشته،در روزهاي مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهمانيهاي بزرگ برپا مي کردند و پذيرايي با ميوه تازه در مهرگان و ميوه خشک (آجيل و خشکبار) در نوروز، رسم تغييرناپذير ايرانيان از عهد باستان بود.
مراسم نوروز در عين حال فرصتي براي بزرگداشت سالخوردگان از سوي جوان ترها و اداي احترام به آنان به پاس خدماتشان بوده و ايام مهرگان بالعکس. در مهرگان، اين جوان ترها و نوجوانان هستند که مورد تشويق و محبت بزرگترها قرار مي گيرند تا جانشينان بهتري براي آنان شوند.
مهربان بودن و مهر ورزيدن، خصلت ويژه ايرانيان خوانده شده است. بدان اندازه که واژه «مهرباني» از قديم الايام در ايران به کار مي رفته، در بين هيچ نژاد و تمدني مشابه آن ديده نمي شود. در ايران باستان براي پاسداري از محبت، عطوفت و مهرباني، عنوان و لقب درست شده بود و به همان گونه که عنوان «مرزبان» به کار مي رفت، لقب «مهربان» هم مطرح بود. اين عنوان و لقب به دليل دلنشين بودن، بعداً به صورت اسم خاص براي مردان درآمد؛ اما زنان هم توانستند نام «مهربانو»، «مهري» و «ميترا»بر خود نهند. ايرانيان بعداً خصلت مهربان بودن را با ميترائيسم درهم آميختند تا بتوانند اين خوي نيکو را در قالب يک آيين به نقاط ديگر جهان صادر کنند و تا حدي هم موفق شدند. ايرانيان قديم تا بدان حد به منش مهربان بودن حساسيت داشتند که افراد ظالم را «نامهربان» خطاب مي کردند. به نوشته مورخات و سياحان غرب، در ميان ايرانيان، کرمانيها و نقاط مجاور (يزديها) در مهرباني کردن و مهربان بودن افراط مي کرده اند.
از زمان داريوش اول بود که مدارس، پس از آيينهاي مهرگان آغاز به کار مي کرد. اين رسم از طريق يونانيان به سراسر جهان منتقل شد؛ اگرچه در بعضي کشورها به ملاحظات اقليمي مدارس چند روز جلوتر باز مي شوند. هدف اصلي مدارس در ايران آن عهد عمدتاً تدريس اخلاقيات (پرهيز از دروغگويي و خلف وعده، کردار، گفتار و پندار نيک داشتن؛ دوري از حسد و بخل و ظلم و چشمداشت به مال غير؛ ميهن دوستي، احترام به نياکان و سالخوردگان؛ تندرستي، سواري و تيراندازي و سرانجام انتخاب مستعدترين کودکان براي خدمت در ارتش) بود.
به نوشته مورخان رومي (به نقل از يونانيان)، آموزگاران ايراني عهد باستان در دبستانها به کودکان مي آموختند که اقتدار و عظمت ميهن و آسايش پيشرفت آنان بستگي به آن دارد که اتحاد خود را حفظ و سپاهي شکست ناپذير داشته باشند. طبق همين نوشته ها، ايرانيان به مشورت با پيران و موي سپيدان خود براي انجام کارهاي مهم و آغاز هر کاري بسيار باور داشتند و اين کار عادت آنان شده بود و يکي از دلايل پيشرفتشان هم که بر جهان حکومت و برتري داشتند، همين باور بود.
در طول تاريخ ايران باستان، ماه مهر، زمان آغاز کارهاي مهم متعددي بود. يکي از اين (آغاز)ها، تاجگذاري داريوش اول بود. با اينکه قلع و قمع «گئوماتا» که از تيرماه آغاز شده و اواخر شهريور پايان يافته بود و بزرگان ايران داريوش را به جانشيني کمبوجيه (کامبيز) برگزيده بودند، وي منتظر فرا رسيدن ايام مهرگان شد تا کار خود را رسماً از چنين عيد بزرگي آغاز کند. او روز دوم اکتبر (دهم مهرماه و نخستين روز از جشنهاي مهرگان) در سال 522پ.م بر تخت نشست. در دوران حکومت 36 ساله وي، قلمرو ايران شامل سرزمينهاي وسيعي، از شرق دره سند تا سواحل ليبي در آفريقا، و از تراکيه Thrace در اروپا تا کوههاي پامير در آسيا (شامل همه خاورميانه امروز، آسياي ميانه، بخشي از آسياي جنوبي، قفقاز و همه مصر و قسمتي از سودان) مي شد. اين سرزمينها به استانهاي متعدد (ساتراپي) تقسيم شده بود که مستقيماً زير نظر حکومت مرکزي و بر پايه قوانين واحد اداره مي شد. به آن قسمت که سه طايفه ايراني (مادها از ري به سمت غرب و شمال غربي، پارسها از محور ري به جنوب، و پارتها در شمال شرقي) در آن سکونت داشته، داراي نياکان و فرهنگ مشترک بوده و آيينهاي «نوروز» را گرامي مي داشتند و يکسان برگزار مي کردند، «ايران زمين» مي گفتند. مصر نيز ساتراپي ششم ايران بود.
از کارهاي مهم او ايجاد آبراهي ميان درياي سرخ و رود نيل بود که خليج فارس را به درياي مديترانه متصل سازد. کار مهم ديگرش ساختن تخت جمشيد بود که جايگاه برگزاري جشنهاي نوروز و مهرگان بود. ايجاد يک سپاه هميشگي که تا رسيدن ساير واحدهاي ارتش از شهرستانها، بتواند در برابر هرگونه تهاجم ناگهاني ايستادگي کند، ضرب سکه، تأسيس پستخانه، دادگاه، کودکستان و دبستان و وضع قوانين و تعرفه مالياتي و ايجاد يک نيروي دريايي در خليج فارس چند نمونه از کارهاي ديگر وي به شمار مي آيد. پاره اي از مورخان آغاز فرمانروايي او را روز 16 مهر، آخرين روز آييهاي مهرگان (روز اصلي مهرگان)، نوشته اند. در آن زمان مهرگان شش روز ادامه داشت که به تدريج در بعضي اوقات و پاره اي از جاها دو روز از آن کاستند.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.
مهرافزا اي نگار ماه چهر مهربان
مهرباني کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهرباني کن به روز مهر و جشن مهرگان
مسعود سعد سلمان
روزهاي ماه در ايران باستان نامهاي خاص داشتند و از جمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراين «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترين روز آيينهاي مهرگان بود. آيينهاي مهر (جشنهاي مهرگان) پس از نوروز، مهمترين عيد ملي ايرانيان بود. نوروز با بهار و شکوفه و نويد برکت آغاز مي شد و مهرگان به خاطر پايان رسيدن کار جمع آوري محصول و آغاز شش ماهه شبهاي طولاني تر و سرما.
مهرگان ويژه آيينهاي سپاسگزاري به درگاه خداوند که اين همه نعمت را به انسان ارزاني داشته و نيز استفاده از اين فرصت براي تحکيم دوستي ها، محبت ها و عواطف انساني بود. به نظر بسياري از مورخان، مهرگان آيين الزام ايرانيان به دوستي کردن و مهرورزيدن به يکديگر هم به شمار مي آيد. در گذشته،در روزهاي مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهمانيهاي بزرگ برپا مي کردند و پذيرايي با ميوه تازه در مهرگان و ميوه خشک (آجيل و خشکبار) در نوروز، رسم تغييرناپذير ايرانيان از عهد باستان بود.
مراسم نوروز در عين حال فرصتي براي بزرگداشت سالخوردگان از سوي جوان ترها و اداي احترام به آنان به پاس خدماتشان بوده و ايام مهرگان بالعکس. در مهرگان، اين جوان ترها و نوجوانان هستند که مورد تشويق و محبت بزرگترها قرار مي گيرند تا جانشينان بهتري براي آنان شوند.
مهربان بودن و مهر ورزيدن، خصلت ويژه ايرانيان خوانده شده است. بدان اندازه که واژه «مهرباني» از قديم الايام در ايران به کار مي رفته، در بين هيچ نژاد و تمدني مشابه آن ديده نمي شود. در ايران باستان براي پاسداري از محبت، عطوفت و مهرباني، عنوان و لقب درست شده بود و به همان گونه که عنوان «مرزبان» به کار مي رفت، لقب «مهربان» هم مطرح بود. اين عنوان و لقب به دليل دلنشين بودن، بعداً به صورت اسم خاص براي مردان درآمد؛ اما زنان هم توانستند نام «مهربانو»، «مهري» و «ميترا»بر خود نهند. ايرانيان بعداً خصلت مهربان بودن را با ميترائيسم درهم آميختند تا بتوانند اين خوي نيکو را در قالب يک آيين به نقاط ديگر جهان صادر کنند و تا حدي هم موفق شدند. ايرانيان قديم تا بدان حد به منش مهربان بودن حساسيت داشتند که افراد ظالم را «نامهربان» خطاب مي کردند. به نوشته مورخات و سياحان غرب، در ميان ايرانيان، کرمانيها و نقاط مجاور (يزديها) در مهرباني کردن و مهربان بودن افراط مي کرده اند.
از زمان داريوش اول بود که مدارس، پس از آيينهاي مهرگان آغاز به کار مي کرد. اين رسم از طريق يونانيان به سراسر جهان منتقل شد؛ اگرچه در بعضي کشورها به ملاحظات اقليمي مدارس چند روز جلوتر باز مي شوند. هدف اصلي مدارس در ايران آن عهد عمدتاً تدريس اخلاقيات (پرهيز از دروغگويي و خلف وعده، کردار، گفتار و پندار نيک داشتن؛ دوري از حسد و بخل و ظلم و چشمداشت به مال غير؛ ميهن دوستي، احترام به نياکان و سالخوردگان؛ تندرستي، سواري و تيراندازي و سرانجام انتخاب مستعدترين کودکان براي خدمت در ارتش) بود.
به نوشته مورخان رومي (به نقل از يونانيان)، آموزگاران ايراني عهد باستان در دبستانها به کودکان مي آموختند که اقتدار و عظمت ميهن و آسايش پيشرفت آنان بستگي به آن دارد که اتحاد خود را حفظ و سپاهي شکست ناپذير داشته باشند. طبق همين نوشته ها، ايرانيان به مشورت با پيران و موي سپيدان خود براي انجام کارهاي مهم و آغاز هر کاري بسيار باور داشتند و اين کار عادت آنان شده بود و يکي از دلايل پيشرفتشان هم که بر جهان حکومت و برتري داشتند، همين باور بود.
در طول تاريخ ايران باستان، ماه مهر، زمان آغاز کارهاي مهم متعددي بود. يکي از اين (آغاز)ها، تاجگذاري داريوش اول بود. با اينکه قلع و قمع «گئوماتا» که از تيرماه آغاز شده و اواخر شهريور پايان يافته بود و بزرگان ايران داريوش را به جانشيني کمبوجيه (کامبيز) برگزيده بودند، وي منتظر فرا رسيدن ايام مهرگان شد تا کار خود را رسماً از چنين عيد بزرگي آغاز کند. او روز دوم اکتبر (دهم مهرماه و نخستين روز از جشنهاي مهرگان) در سال 522پ.م بر تخت نشست. در دوران حکومت 36 ساله وي، قلمرو ايران شامل سرزمينهاي وسيعي، از شرق دره سند تا سواحل ليبي در آفريقا، و از تراکيه Thrace در اروپا تا کوههاي پامير در آسيا (شامل همه خاورميانه امروز، آسياي ميانه، بخشي از آسياي جنوبي، قفقاز و همه مصر و قسمتي از سودان) مي شد. اين سرزمينها به استانهاي متعدد (ساتراپي) تقسيم شده بود که مستقيماً زير نظر حکومت مرکزي و بر پايه قوانين واحد اداره مي شد. به آن قسمت که سه طايفه ايراني (مادها از ري به سمت غرب و شمال غربي، پارسها از محور ري به جنوب، و پارتها در شمال شرقي) در آن سکونت داشته، داراي نياکان و فرهنگ مشترک بوده و آيينهاي «نوروز» را گرامي مي داشتند و يکسان برگزار مي کردند، «ايران زمين» مي گفتند. مصر نيز ساتراپي ششم ايران بود.
از کارهاي مهم او ايجاد آبراهي ميان درياي سرخ و رود نيل بود که خليج فارس را به درياي مديترانه متصل سازد. کار مهم ديگرش ساختن تخت جمشيد بود که جايگاه برگزاري جشنهاي نوروز و مهرگان بود. ايجاد يک سپاه هميشگي که تا رسيدن ساير واحدهاي ارتش از شهرستانها، بتواند در برابر هرگونه تهاجم ناگهاني ايستادگي کند، ضرب سکه، تأسيس پستخانه، دادگاه، کودکستان و دبستان و وضع قوانين و تعرفه مالياتي و ايجاد يک نيروي دريايي در خليج فارس چند نمونه از کارهاي ديگر وي به شمار مي آيد. پاره اي از مورخان آغاز فرمانروايي او را روز 16 مهر، آخرين روز آييهاي مهرگان (روز اصلي مهرگان)، نوشته اند. در آن زمان مهرگان شش روز ادامه داشت که به تدريج در بعضي اوقات و پاره اي از جاها دو روز از آن کاستند.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}